واژه نامه تخصصی مدیریت پروژه
57 کلمه با جستجوی شما هماهنگ بود : C
Cause and Effect Diagram
نمودار علت و معلولی، یک تکنیک تجزیه که به ردگیری یک اثر نامطلوب به علت ریشهای آن، کمک می کند.
Central Tendency
گرایش مرکزی، یک ویژگی قضیه حد مرکزی که پیشبینی میکند مشاهدات داده ها در یک توزیع، به گروهی اطراف موقعیت مرکزی، گرایش دارد. سه سنجش معمول از گرایش مرکزی عبارتند از میانگین، میانه و مد.
Change Control
کنترل تغییر، یک فرآیند که اصلاحات در مستندات، تحویل شدنی ها یا خطوط مبنای مرتیط با پروژه را شناسایی، مستندسازی، تصویب یا رد می کند.
Change Control Board
CCB، کمیته کنترل تغییر، گروهی رسمی که مسئول بازنگری، ارزیابی، تصویب به تأخیر یارد تغییرات پروژهها و ثبت و ابلاغ چنین تصمیماتی میباشد.
Change Control System
سیستم کنترل تغییر، مجموعهای از رویهها که نحوه مدیریت و کنترل اصلاحات در مستندات و تحویل شدنیهای پروژه را شرح میدهد.
Change Log
سابقه تغییر یک لیست جامع از تغییرات ایجاد شده در طی پروژه است.
این لیست معمولاً شامل تاریخ های تغییر و اثرات در قالب زمان، هزینه و ریسک میباشد.
Checklist Analysis
تحلیل چک لیست، تکنیکی برای بازنگری سیستماتیک موضوعات با استفاده از یک لیست په لحاظ درستی و تکمیل.
Checksheets
شیتهای بررسی، یک شیت بلند که به عنوان یک چک لیست در زمان جمع آوری داده ها قابل استفاده است.
Close Project or Phase
خاتمه پروژه یا فاز، فرایند نهایی کردن تمامی فعالیتهای تمامی گروههای فرآیندی مدیریت پروژه برای اختتام رسمی پروژه یا فاز است.
Closed Procurements
تدارکات خاتمه یافته، قرار دادهای پروژه یا دیگر توافقات تدارکات که به صورت رسمی از یک مقام مجاز مناسب، گواهی اتمام دریافت کردهاند.
Closing Process Group
گروه فرآیندی خاتمه آن دسته از فرآیندها که از آنها برای نهایی کردن تمامی فعالیتهای تمامی گروههای فرآیندی جهت خاتمه رسمی پروژه یا فاز استفاده می شود.
Co-location
هم مکانی، نوعی راهبرد استقرار سازمانی است که طی آن اعضای تیم پروژه به لحاظ فیزیکی نزدیک یکدیگر قرار میگیرند تا ارتباطات، روابط کاری و بازدهی بهبود یابد.
Code of Accounts
کد حسابها، یک سیستم عددی که به منظور شناسایی منحصر به فرد اجزای ساختار شکست کار مورد استفاده قرار میگیرد.
Communication Constraints
محدودیتهای ارتباطات، محدودیتهای محتوا، زمان، مخاطب یا فردی که یک ارتباط را تحویل می دهد، ناشی از قوانین یا مقررات خاص، تکنولوژی یا سیاستهای سازمانی.
Communication Management Plan
برنامه مدیریت ارتباطات مولفه از برنامه مدیریت پور تقولیو، طرح یا پروژه است که شرح می دهد چگونه، چه زمانی و توسط چه کسی، اطلاعات پروژه، توزیع و منتشر خواهد شد.
Communication Methods
شیوه های ارتباطات، یک فرآیند، تکنیک یا رویه سیستماتیک مورد استفاده در انتقال اطلاعات بن ذی نفعان پروژه،
Communication Models
مدلهای ارتباطات، یک نمودار، قیاس یا توصیف که برای بیان نحوه انجام فرآیند ارتباطات پروژه، استفاده میشود.
Communication Technology
تکنولوژی ارتباطات، ابزارهای خاص، سیستمها، برنامههای کامپیوتری و غیره که در انتقال اطلاعات بین ذی نفعان پروژه استفاده می شوند.
Compliance
تطابق، یک مفهوم عمومی از مطابقت با یک قانون، استاندارد، حکم یا الزام به گونه ای فعالیتهای بیشتر مدیریت پروژه کاربرد دارد.
Conduct Procurements
هدایت تدارکات، فرآیند اخذ پاسخهای فروشندگان، انتخاب فروشنده، و اعطای قرارداد است.
Configuration Management System
سیستم مدیریت پیکر بندی، یک زیر سیستم از کل سیستم مدیریت پروژه است که مجموعهای از رویههای مستند رسمی را تشکیل میدهد و از آن برای کاربرد فنی و اداری به منظور شناسایی و مستندسازی ویژگیهای عملیاتی و فیزیکی محصول، نتیجه، خدمت یا جزء کنترل تمامی تغییرات مربوط به این گونه ویژگیها، ثبت و گزارش هر یک تغییرات، وضعیت پیاده سازی انها و پشتبانی از حسابرسی مطابقت محصولات، نتایج یا اجزا با الزامات استفاده می شود. این سیستم شامل مستندسازی، سیستم ردگیری و سطوح تصویب تعریف شده ضروری برای قدرت بخشی و کنترل تغییرات می باشد.
Conformance
مطابقت، در سیستم مدیریت کیفیت، مطابقت عبارت است از یک مفهوم کلی در خصوص تحویل نتایج در چارچوب حدودی که متغیر قابل پذیرش برای یک الزام کیفیت را تعریف میکنند.
Conformance Work
کار تطابق، در هزینه یک چارچوب کیقیت، کار تطابق در راستای جبران معایبی که سازمان ها را از تکمیل درست فعالیت های برنامهریزی شده به عنوان ضرورت کار مرتبه اول، مانع شدهاند، انجام می شوند. کار تطابق متشکل از اقداماتی است که با پیشگیری و بازرسی در ارتباط هستند.
Context Diagrams
نمودارهای مفهومی، نمایش بصری از محدوده محصول که یک سیستم کسب و کار (فرآینده تجهیزات، سیستم کامپیوتری و غیره) و تحوه تعامل افراد و دیگر سیستمها با آن را نشان می دھد.
Contingency
احتیاطی، یک واقعه یا رخداد که می تواند بر اجرای پروژه اثر بگذارد که برای آن اندوخته در نظر گرفته می شود.
Contingency Reserve
اندوخته احتیاطی، بودجه در خط مبنای هزینه یا خطا مبنای سنجش عملکرد که برای ریسک های شناسایی شده که پذیرفته شدهاند و برای پاسخ های مشروط یا کاهشی، توسعه دادہ میشوند.
Contract
قرارداد، یک قرارداد،توافق منعقد شده متقابلی میباشد که فروشنده را به فراهم سازی محصول، خدمت یا نتیجه مشخص و خریدار را به پرداخت در مقابل آن، ملزم می نماید.
Contract Change Control System
سیستم کنترل تغییر قرارداد، سیستمی که استفاده میشود تا تغییرات در قرارداد را جمع آوری، ردگیری، قضاوت و اطلاع رسانی کند.
Control
کنترل، مقایسه عملکرد واقعی با عملکرد برنامه ریزی شده، تجزیه و تحلیل انحرافات، ارزیابی تمایلات تأثیرگذار بر بهبودهای فرآیندی، ارزیابی گزینه های محتمل و توصیه اقدامات اصلاحی مناسب در صورت نیاز.
control Account
حساب کنترل، یک نقطه کنترل مدیریت که در آن، محدوده، بودجه، هزینه واقعی و زمانبندی، یکپارچه و با ارزش حاصله برای سنجش عملکرد، مقایسه می شوند.
Control Chart
نمودار کنترل، یک نمایش گرافیکی دادههای فرآیند در طول زمان و در مقایسه با حدود کنترل تثبیت شده می باشد و دارای خط وسطی است که در آشکارسازی گرایش مقادیر به هر یک از حدود کنترل، کمک می کند.
Control Costs
کنترل هزینه ها، فرآیند نظارت بر وضعیت پروژه جهت بهروزرسانی هزینههای پروژه و مدیریت تغییرات در خط مبنای هزینه است.
Control Limits
حدود کنترل، حوزهای حاوی سه انحراف استاندارد در هر سوی خطا مرکزی یا میانگین، از یک توزیع نرمال از دادههای ترسیم شده در نمودار کنترل است که انعکاس دهنده انحراف مورد انتظار دادهها میباشد. همچنین به Specification limits مراجعه فرمایید.
Control Schedule
کنترل زمانبندی، فرآیند نظارت بر وضعیت فعالیتهای پروژه جهت بهروزرسانی پیشرفت پروژه و مدیریت تغییرات در خط مبنای زمانبندی در راستای دستیابی به برنامه است.
Control Scope
کنترل محدوده، فرایند تظارت بر وضعیت محدوده پروژه و محصول و مدیریت تغييرات در خط مېنای محدوده است.
Control Stalkeholder Engagement
کنترل تعامل ذینفعان، فرآیند نظارت بر روابط کلی ذی نفعان پروژه و تنظیم استراتژی ها و برنامه ها برای تعامل ذی نفعان است.
COQ
Cost Of Quality، هزینه کیفیت، روش تعیین هزینههای پرداختی به منظور تضمین کیفیت است. هزینههای پیشگیری و ارزیابی (هزینه مطابقت) شامل هزینههای برنامهریزی کیفیت، کنترل کیفیت و تضمین کیفیت جهت اطمینان از مطابقت با الزامات (برای مثال آموزش، سیستمهای QC و غیره) است. هزینههای خرابی (هزینه عدم مطابقت) شامل هزینههایی چون دوباره کاری محصولات، اجزا یا فرآیندهای غیر استاندارد، هزینه های گارانتی و اتلاف و عدم معروفیت میباشد.
Corrective Action
اقدام اصلاحی، یک فعالیت از قصد در راستای تنظیم مجدد عملکرد کار پروژه با برنامه مدیریت پروژه است.
Cost Aggregation
تجمیع هزینه، جمع برآوردهای هزینهای سطح پایین تر مربوط به بسته های کاری برای یک سطح مشخص در WBS پروژه یا برای یک حساب کنترل هزینه مشخص است.
Cost Baseline
خط مبنای هزینه، ویرایش مصوب از بودجه فاز زمانی پروژه بدون هیچ گونه اندوختههای مدیریتی که میتواند فقط از طریق رویههای کنترل تغییر رسمی تغییر یابد و به عنوان مبنایی برای مقایسه با نتایج واقعی استفاده میشود.
Cost Management Plan
برنامه مدیریت هزینه ها، مؤلفهای از برنامه مدیریت طرح یا پروژه که شرح میدهد هزینه ها چگونه برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل می شوند.
Cost-Reimbursable Contract
قرارداد با بازپرداخت هزینه، نوعی قرارداد که با پرداخت هزینههای واقعی فروشنده به انضمام اجرتی که معمولاً معرف سود فروشنده میباشد، در ارتباط است. قراردادهای از نوع هزینه با قابلیت بازپرداخت اغلب حاوی مفاد مربوط به مشوق میباشند؛ اگر فروشنده اهداف مورد نظر پروژه را تأمین یا از آن فراتر رود، مانند اهداف زمانبندی یا هزینه کل، سپس فروشنده از سوی خریدار، پرداخت تشویقی یا پاداش دریافت می کند.
Crashing
فشردن، تکنیک مورد استفاده برای کوتاه کردن مدت زمانبندی با کمترین افزایش هزینه ناشی از افزودن منابع است.
Creat WBS
ایجاد ساختار شکست کار، فرآیند تقسیم تحویلشدنیهای پروژه و کار پروژه به اجزای کوچکتر و با قابلیت مدیریت بیشتر.
Criteria
معیارها، استانداردها، قوانین یا آزمایشاتی که بر مبنای آنها قضاوت یا تصمیم گیری می شود یا به وسیله آنها محصول، خدمت یا نتیجه مورد ارزیابی قرار میگیرد.
Critical Chain Method
روش زنجیره بحرانی، یک شیوه زمانبندی که اجازه میدهد تیم پروژه میانگیرها را در مسیر زمانبندی پروژه قرار دهد تا منابع محدود و عدم قطعیت های پروژه را به حساب آورد.
Critical Path
مسیر بحرانی، ترتیبی از فعالیت ها است که طولانی ترین مسیر در پروژه را بیان میکند و کوتاهترین زمان ممکن را مشخص می نماید.
Customer
مشتری، فرد (افراد) یا سازمان (ها) است که برای محصول، خدمت یا نتیجه پروژه، پرداخت میکند. مشتریان میتوانند داخلی یا خارج سازمان اجرایی باشند.