واژه نامه تخصصی مدیریت پروژه
48 کلمه با جستجوی شما هماهنگ بود : S
Scatter Diagram
نمودار پراکندگی، یک نمودار همبستگی که از خط رگرسیون برای شرح یا پیشبینی نحوه تغییرپذیری متغیر وابسته از تغییر متغیر مستقل، استفاده میکند.
Schedule Baseline
خط مبنای زمانبندی، نسخهای مصوب از مدل زمانبندی است که فقط از طریق رویههای رسمی کنترل تغییر میتواند تغییر یابد و مبنایی برای مقایسه نتایج واقعی است.
Schedule Compression
فشردهسازی زمانبندی، تکنیکهای مورد استفاده برای کوتاه کردن مدت زمانبندی بدون کاهش محدوده پروژه است.
Schedule Forecasts
پیشبینیهای زمانبندی، برآوردها یا پیشبینیهای شرایط در وقایع آینده پروژه بر اساس اطلاعات و دانش در دسترس در زمان محاسبه زمانبندی است.
Schedule Management Plan
برنامه مدیریت زمانبندی، مؤلفهای از برنامه مدیریت پروژه است که معیارها و فعالیتهای توسعه، نظارت، و کنترل زمانبندی را تثبیت میکند.
Schedule Model
مدل زمانبندی، ارائهای از برنامه برای اجرای فعالیتهای پروژه شامل مدت زمانها، وابستگیها، و دیگر اطلاعات برنامهریزی که برای تولید یک زمانبندی پروژه به همراه دیگر مصنوعات زمانبندی، استفاده میشود.
Schedule Network Analysis
تحلیل شبکه زمانبندی، تکنیک شناسایی زودترین و دیرترین تاریخهای شروع و پایان برای بخشهای تکمیل نشده از فعالیتهای زمانبندی پروژه. به resource leveling ،critical chain method ،critical path method و backward path مراجعه فرمایید.
Schedule Network Templates
الگوهای شبکه زمانبندی، مجموعهای از فعالیتها و روابط تثبیت شده که میتوان به صورت تکراری برای یک حوزه کاربردی خاص یا یک جنبه از پروژه با یک ترتیب مطلوب از پیش تعریف شده، استفاده نمود.
Schedule Performance Index
شاخص عملکرد زمانبندی، سنجش اثربخشی زمانبندی است و برابر است با نسبت ارزش حاصله به ارزش برنامهریزی شده.
Schedule Variance
SV، انحراف زمانبندی، سنجش عملکرد زمانبندی است و برابر تفاوت بین ارزش حاصله و ارزش برنامهریزی شده میباشد.
Scheduling Tool
ابزار زمانبندی، ابزاری که نام اجزای زمانبندی، تعاریف، روابط، و فرمتهای پشتیبان برای کاربرد یک شیوه زمانبندی را فراهم میسازد.
Scope
محدوده، مجموع محصولات، خدمات و نتایجی که باید در یک پروژه فراهم آیند. به project scope و product scope مراجعه فرمایید.
Scope Baseline
خط مبنای محدوده، نسخه تصویب شده از بیانیه محدوده، ساختار شکست کار و فرهنگ WBS مربوطه است که فقط از طریق رویههای رسمی کنترل تغییر، قابل تغییر میباشد و به عنوان مبنایی برای مقایسه استفاده میشود.
Scope Change
تغییر محدوده، هر گونه تغییر در محدوده پروژه است. یک تغییر محدوده، تقریباً همیشه به اصلاح هزینه یا زمانبندی پروژه نیاز دارد.
Scope Management Plan
برنامه مدیریت محدوده، مؤلفهای از برنامه مدیریت پروژه یا طرح است که چگونگی تعریف، توسعه، نظارت، کنترل و ممیزی محدوده را شرح میدهد.
Secondary Risk
ریسک ثانویه، ریسکی است که از نتیجه مستقیم پیادهسازی یک پاسخگویی به ریسک بوجود میآید.
Selected Sellers
فروشندگان منتخب، فروشندگانی که انتخاب شدهاند تا مجموعهای از خدمات یا محصولات قراردادی را فراهم سازند.
Seller Proposals
پیشنهادات فروشندگان، پیشنهادات رسمی از فروشندگان به یک درخواست پیشنهاد یا دیگر اسناد تدارکاتی که مشخصکننده قیمت، شرایط اقتصادی فروش و قابلیتها یا ملاحظات فنی است که فروشنده برای سازمان درخواستکننده ارائه میکند، که اگر پذیرفته شد، فروشنده ملزم به انجام توافق نتیجه شده میشود.
Sensitivity Analysis
تحلیل حساسیت، یک تکنیک تحلیل کمی ریسک و مدلسازی است تا مشخص کند کدام یک از ریسکها دارای بیشترین اثر بالقوه بر پروژه است. این تحلیل گسترهای را ارزیابی میکند که در آن عدم قطعیت هر یک از عناصر پروژه، زمانی که عدم قطعیت دیگر عناصر در مقادیر مبنایی خود هستند، چه اثری بر اهداف پروژه دارند. نمایش معمول این نتایج به شکل نمودار تورنادو است.
Seven Basic Quality Tools
هفت ابزار اساسی کیفیت، یک جعبه ابزار استاندارد برای حرفهایهای مدیریت کیفیت که مسئول برنامهریزی، نظارت و کنترل موضوعات مرتبط با کیفیت در یک سازمان هستند.
Simulation
شبیهسازی، یک شبیهسازی از یک مدل پروژه استفاده میکند که عدم قطعیتهای مشخص شده در سطح جزئیات را به اثرات بالقوه آنها بر اهداف سطح کلی پروژه تبدیل مینماید. شبیهسازیهای پروژه از مدلهای کامپیوتری و برآوردهای ریسک استفاده میکنند که معمولاً به صورت توزیع احتمالی هزینهها یا زمانهای ممکن در سطح تفصیلی کار بیان میشوند و نوعاً هم با استفاده از تحلیل مونت کارلو انجام میگردند.
Source Selection Criteria
معیارهای انتخاب منبع، مجموعهای از ویژگیهای مطلوب خریدار که فروشنده لازم است تأمین کند یا فراتر رود تا برای قرارداد، انتخاب شود.
Specification
مشخصات، سندی که به صورت دقیق، کامل و با قابلیت بازرسی، الزامات، طرح، رفتار یا دیگر ویژگیهای یک سیستم، جزء، محصول، نتیجه یا خدمت و گاهی رویهها را تعریف میکند تا بتوان تعیین کرد آیا تأمین شدهاند یا نه. برخی مثالها عبارتند از: مشخصات الزامات، مشخصات طراحی، مشخصات محصول و مشخصات آزمایش.
Specification Limits
حدود مشخصات، ناحیهای در دو طرف خط مرکز یا میانگین، از دادههای ترسیمی در یک نمودار کنترل که الزامات مشتری برای یک محصول یا خدمت را تأمین میکند. این ناحیه ممکن است بزرگتر یا کوچکتر از ناحیهای باشد که توسط نمودار کنترل تعریف میشود. به control limits مراجعه فرمایید.
Sponsor
حامی، فرد یا گروهی که منابع را فراهم میسازد و برای پورتفولیو، طرح یا پروژه پشتیبان است و مسئول موفقیت آن میباشد.
Sponsoring Organization
سازمان حامی، واحد مسئول برای فراهمسازی حامی پروژه و معبری برای سرمایهگذاری پروژه یا دیگر منابع پروژه است.
Staffing Management Plan
برنامه مدیریت کارکنان، مؤلفهای از برنامه منابع انسانی است که شرح میدهد چه زمانی و چگونه اعضای تیم پروژه استخدام می شوند و تا چه مدت به آنها نیاز است.
Stakeholder
ذینفع، فرد، گروه یا سازمانی که اثر بپذیرد، اثر بگذارد یا خود را در معرض اثر یک تصمیم، فعالیت یا نتیجه یک پروژه قرار دهد.
Stakeholder Analysis
تحلیل ذینفعان، تکنیک جمعآوری و تحلیل سیستماتیک اطلاعات کمی و کیفی در راستای تعیین علایقی که در سراسر پروژه باید به حساب آورده شوند.
Stakeholder Management Plan
برنامه مدیریت ذینفعان، برنامه مدیریت ذینفعان، یک برنامه فرعی از برنامه مدیریت پروژه است که فرآیندها، رویهها، ابزارها و تکنیکهای تعامل اثربخش ذینفعان در تصمیمات پروژه و اجرا بر طبق تحلیل نیازها، علایق و اثر بالقوه را تعریف میکند.
Stakeholder Register
ثبتکننده ذینفعان، سندی از پروژه شامل شناسایی، ارزیابی، و طبقهبندی ذینفعان پروژه است.
Standard
استاندارد، سندی که برای استفاده رایج و مکرر فراهم شده است و قوانین، راهنماییها یا ویژگیهای فعالیتها یا نتایج آنها، در جهت دستیابی به بهترین درجه در یک شرایط معلوم، هدفمند شده و استفاده میشوند.
Start Date
تاریخ شروع، مقطعی از زمان که با شروع یک فعالیت زمانبندی در ارتباط است و معمولاً با یکی از شاخصهای زیر استفاده می شود: واقعی، برنامهریزی شده، برآوردی، زمانبندی شده، زودترین، دیرترین، هدف، خط مبنا یا کنونی.
Start-to-Finish
SF، شروع به پایان، یک رابطه منطقی که در آن تکمیل فعالیت زمانبندی پسنیاز به شروع فعالیت زمانبندی پیشنیاز بستگی دارد.
Start-to-Start
SS، شروع به شروع، یک رابطه منطقی که در آن شروع یک فعالیت زمانبندی پسنیاز به شروع کار یک فعالیت زمانبندی پیشنیاز بستگی دارد.
Subnetwork
زیر شبکه، بخشی از نمودار شبکه زمانبندی پروژه که معمولاً از آن به زیر پروژه یا بسته کاری تعبیر میشود. اغلب برای تشریح یا مطالعه برخی شرایط زمانبندی بالقوه یا مورد نظر مانند تغییرات در منطق ترجیحی زمانبندی یا محدوده پروژه، مورد استفاده قرار میگیرد.
Subproject
زیر پروژه، بخش کوچکتری از پروژه کلی، زمانی که پروژه به اجزا یا قطعات قابل مدیریتتر تقسیم شده است.
Successor Activity
فعالیت پسنیاز، فعالیت زمانبندی که در ارتباطات منطقی، پس از فعالیت پیشنیاز میآید.
Summary Activity
فعالیت خلاصه، گروهی از فعالیتهای زمانبندی مرتبط که با یکدیگر یکپارچه شدهاند و به صورت یک فعالیت منفرد نمایش داده میشوند.